Quantcast
Viewing all articles
Browse latest Browse all 22

بود یا نبود چیزی به نام عشق در نگاه مارسل پروست

تعداد بازدید این مطلب :19

مارسل پروست که بسیاری وی را بهترین نویسنده ی سده ی بیستم میدانند اعتقاد داشت عشق واقعیت ندارد. از نظر پروست عشق امری مربوط به حالات درونی خود ماست و ما موجوداتی را که حقیقی باشند دوست نداریم، بلکه موجوداتی را دوست داریم که خود آنها را آفریده باشیم.هر انسانی ناخود آگاه تصویری ایده آل ازظاهر وحتی نوع رفتار معشوق را در ذهن خویش میپروراند و بدان عشق میورزد. به محض اولین برخورد جدی با جنس مخالف در دنیای خارج ممکن است احساس کنیم معشوق را یافته ایم ، اما از دید پروست ما در واقع نه عاشق دیگری، که عاشق همان تصویر ایده آل ذهن خود هستیم.مشکلات یک رابطه ی عاشقانه از آنجا آغاز میشود که یکی از طرفین(وگاه هردو) به مرور زمان حس میکنند طرف مقابل، با تصویری که در ذهن داشته اند مطابقت ندارد.آن گاه تلاشی نافرجام برای همسان کردن رفتار معشوق یا همسر با تصویر ساحته ی ذهن صورت میگیرد. تلاشی که اغلب به فروپاشی رابطه ی عاشقانه یا ازدواج می انجامد.تراژیک ترین وجه قضیه اما هنگامی است یکی از دو سوی رابطه با اینکه میداند چنین تلاشی بیهوده است، همچنان به حفظ رابطه اصرار میورزد. همه ی سختی های را به جان میخرد ، توهین های طرف مقابل را تحمل کرده وتن به هر حقارتی میدهد چون نمیتواند از تصویر ذهنی خود دست بکشد.چون حاضر به پدیزش این واقعیت تلخ نیست که موجود ایده آل او شاید هرگز در عالم واقع وجود نداشته باشد.
پروست در جلد اول شاهکار خود (در جستجوی زمان از دست رفته) که “طرف خانه ی سوان “نام دارد، توصیفی دقیق و تکان دهنده از این نوع رابطه ارائه میدهد.سوان که مردی خوش گذران است عاشق”اودت”شده وبا او ازدواج میکند. در ابتدای آشنایی هردو بهم علاقه دارند ولی ازدواجشان تبدیل به رابطه ای بیمار گونه میشود.نه به این دلیل که اودت دیگر سوان را دوست ندارد و با مردان دیگر رابطه برقرار کرده ،یلکه سوان چنان شیفته ی اودت (یا تصویر ذهنی اش) است که حاضر نیست واقعیت را بپذیرد. او حتی مطمئن نیست که پدر حقیقی دخترشان خودش است یا مردی دیگر،چون دختر هیچ شباهتی به او ندارد.
برای پروست عشق همچون یک بیماری است.به تبی میماند که با فروکش کردن آن،بیماری نیز پایان یافته.تب ناشی ازعشق نیز سرانجام فروکش میکند،واین پایان عشق است.سوان نیز پس از تحمل مصائب فراوان سرانجام به مرحله ای میرسد که به خود میگوید:فکرش را بکن که این همه سالهای زندگی ام را هدر داده ام،مرگ خودم را خواستم،بزرگترین عشق زندگی ام را برای زنی مایه گذاشتم که ازش خوشم نمی آمد و بمن نمی خورد”۱
بقول جاکومو لئوپاردی شاعر ایتالیایی،فریب های عاشقانه چنان کاری میکنند که گذشته از امید، تمنا نیز در ما خاموش میشود.توهم سوان پایان می یابد،اما زمانی را که از دست داده هرگز جبران نخواهد شد. اگر پروست جاودانه شده برای این است که پی برد زمان از دست رفته را تنها از راه نوشتن میتوان بازآفرید.نه جهت ارضا حس نوستالژی، بلکه برای اندیشیدن به معنای زندگیمان.
علی حاتم
۱)پروست،مارسل_”درجستجوی زمان از دست رفته”(طرف خانه سوان) ترجمه مهدی سحابی_نشر مرکز_ص۴۹۹٫

Image may be NSFW.
Clik here to view.

'>مسعود ناظم رعایا
Image may be NSFW.
Clik here to view.
مسعود ناظم رعایا

مسعود ناظم رعایا مالک سایت ناظم سراست.نویسندگی می کند و گاهی هم شعر می گوید.به ایران و خانواده اش و ادبیات خیلی علاقه دارد. ناظم سرا با اغوش باز از همه ي نويسندگان براي چاپ مطالبشان استقبال مي نمايد به همين دليل مطالب ناظم سرا نوشته يا برگزيده دوستان گوناگوني است كه هريك به موضوعي علاقه مندند. ناظم سرا مي كوشد دريچه اي رو به فرهنگ و ادب باشد .

'>دیگر مطالب نویسنده در ناظم سرا


Viewing all articles
Browse latest Browse all 22

Trending Articles